چگونگي پيدا شدن دستنويسي كهن و فراموش شده از شاهنامه فردوسي
شهداد حيدري :
ديرزماني نيست كه از پيدا شدن شاهنامهی سن ژوزف ميگذرد. با آن كه تاريخ نگارش دستنويس ياد شده پيدا نيست، اما زنده ياد ايرج افشار آن را از سدهي هفتم مهي و از ديرينهترين دستنويسهاي بهجا مانده از شاهنامه دانسته بود. استاداني همانند جلال خالقي مطلق، محمدرضا شفيعي كدكني و محمود اميدسالار نيز ارزش و اعتبار فراوان آن را يادآور شدهاند. دكتر مصطفي موسوي – استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تهران - يابندهي دستنويس نويافتهاي است كه اكنون در كتابخانهي سن ژوزف لبنان نگهداري ميشود. او در گفتوگو با امرداد، به اين موضوع پرداخته است كه چگونه توانست دستنويس ناشناختهاي از شاهنامه را بيابد و ديگران را از بودن آن آگاه كند. اين گفتوگو در شمارهي ٢٠٦ (ارديبهشت ١٣٨٨) چاپ شده است. بازخواني چكيدهاي از آن گفتوگو، يادآور كوششهاي پيوستهي استادان زبان و ادبيات فارسي براي شناخت دستنويسهاي فارسياي است كه در گوشه و كنار كتابخانههاي جهان پراكندهاند.
«سال 1383 بود كه براي آموزش زبان فارسي در دانشگاه دولتي لبنان، سفر ٢ سالهاي به آن كشور داشتم. در آنجا هر زمان فرصتي پيش ميآمد، سراغ نسخههاي خطي را ميگرفتم. ميدانستم كه در لبنان، شماري از كتابهاي خطي هست. مهمترين كتابخانهاش را كه كتابخانهاي بود به نام «المكتبة الشرقية»، به من معرفي كردند. به آنجا رفتم و پس از پرسوجو دريافتم نسخههاي خطي فارسي هم دارند كه چون كسي را نداشتند كه زبان فارسي بداند، فهرست نشده بودند. كم و بيش ١٥٠ سال از بنياد كتابخانه ميگذشت و نزديك به ٣ هزار نسخهي خطي هم در آنجا ميشد يافت. اين را هم گفتند كه شماري از آن نسخهها به زبان تركي است. با يكي از دوستانم -آقاي دكتر قهرماني- كه در دانشگاه سن ژوزف ادبيات عرب ميخواند، مشورت كردم كه چهكار ميتوانيم بكنيم. اين را هم بگويم كه كتابخانهي المكتبة الشرقية وابسته به دانشگاه سن ژوزف است. به هر حال به دكتر قهرماني پيشنهاد كردم نسخههاي خطي فارسي كتابخانه را فهرست كنيم. ايشان هم پذيرفتند.
فهرست دستنویسهاي كتابخانهي شرقيه رفتهرفته در طي سالیان در مجلهي المشرق منتشر شده است. بيش از ١٠٠ سال از بنيانگذاري این مجله ميگذرد، با کتابخانه نیز ارتباط دارد. به ما گفتند: به شرطي اجازهي فهرستنگاري نسخهها را ميدهيم كه فهرست پاياني را ما چاپ كنيم. پرسيديم: چگونه فهرستي ميخواهيد؟ گفتند: چكيدهاي از مطالب كتاب باشد و نام كاتب و چيزهايي در همين اندازه، كوتاه.
شرايطشان را پذيرفتيم. در بخش نسخههاي خطي كتابخانه مينشستيم و هر نسخهاي را كه براي ما ميآوردند، بررسي ميكرديم و يادداشت مينوشتيم. كار ما نزديك به ٢ ماه زمان برد. ساعت كاريشان هم به گونهاي بود كه هفتهاي بيشتر از ٢-٣ روز زماني براي فهرستنگاري نداشتيم. آن هم تنها ٢ تا ٣ ساعت.
زماني كه كار ما به پايان رسيد و نمونههاي فراهم شده را خوانديم، ديديم كه بخشهايي را جا انداختهايم. براي نمونه شمار برگهاي برخي از نسخهها را ننوشته بوديم، يا درازا و پهناي كاغذها را يادداشت نكرده بوديم؛ و چيزهايي از اين دست. از آنها خواستيم اجازه بدهند كاستيهاي فهرست آماده شده را درست كنيم. نپذيرفتند. گفتند: شما يك بار نسخهها را ديدهايد. چرا بايد آنها را دوباره در دسترستان بگذاريم؟ پافشاري كرديم كه فهرست نيمهكاره است. سرانجام گفتند: برويد از مجله نامه بياوريد.
بار دوم كه براي ديدن نسخهها رفتيم، كار كه به پایان رسید، چند نسخهي ديگر آوردند و گفتند: اينها هم هست. فهرست كرديم. گفتند: باز هم هست، فردا بياييد. ما هم خوشحال بوديم و نسخهها را فهرست ميكرديم. تا اين¬كه همكارم – آقاي قهرماني- به ايران برگشت. دانشجوي آنجا بود و تابستانها به ايران ميآمد. من تنها ميرفتم و به كتابخانه سر ميزدم.
پيدا شدن دستنويسي از شاهنامه كه ناشناخته مانده بود
يك روز كه كارهايم به پایان رسیده بود و دستنويس فهرست نشدهي ديگري نمانده بود، دستنويسي از ديوان حافظ آوردند كه بسيار باارزش و گرانبها بود. مينياتور داشت و طلاكاري شده بود. اين را گذاشته بودند آخر بياورند. مشخصات ديوان خطي حافظ را هم به فهرست افزودم. در پایان نسخهي بزرگ و پُر برگي را جلوي من گذاشتند كه كاغذپيچ شده بود و جلد نداشت. باز كردم. ديدم شاهنامه است. دستپاچه شدم. به نظرم نسخهي باارزشي آمد. اما چيزي به آنها نگفتم. گذرا نگاه كردم و گفتم: امروز وقت نيست، فردا ميبينم. برگشتم خانه. يادداشتهاي كوتاهي فراهم كردم و چاپ عكسي شاهنامهي سعدلو را كه همراهم بود، ديدم تا بهتر بتوانم شاهنامهي كتابخانه را بسنجم.
فردا كه شاهنامه را ديدم، دريافتم تفاوت آن با شاهنامههاي ديگر بسيار درخور توجه است. از آنجا که در همان جايي كه ما كار ميكرديم سرگرم عكس گرفتن از نسخههاي خطيشان بودند، كارم كه به پایان رسید، اجازه خواستم از اين نسخه چند صفحه عكس بگيرم. نپذيرفتند و گفتند: تا فهرست شما را چاپ نكنيم، اجازهي عكس گرفتن از هيچ نسخهاي نداريد.
ناچار ماند تا من سال بعد برگشتم ايران و آنها هم فهرست ما را در مجلهشان چاپ كردند و شمارهاي از آن را برايم فرستادند. بيدرنگ با يكي از دانشجويان دانشگاه سن ژوزف تلفني گفتوگو كردم و از او خواستم كه از ٥ صفحهي اول، مياني و پایانی شاهنامه عكس بگيرد و برايم بفرستد. شب نوروز ٢ سال پيش بود كه آن چند صفحه را فرستاد. اما شاهنامهي سنژوزف صفحهي اول را ندارد و آغازش از آنجايي است كه بيت ٤٤ شاهنامهي چاپ مسكو آغاز ميشود. پایان نسخه را هم، درست آنجايي كه بايد انجامهي نسخه را بنويسند و نام برنويس و سال نوشتن آن آمده باشد، دانسته و آگاهانه بريدهاند. حالا چرا اين كار را كردهاند، نميدانم. همين بود كه نميتوانستند بفهمند شاهنامه است. تنها كاري كه كرده بودند شمارهگذاري نسخه بود. ٩ صفحهي جدا شده را به عنوان بخش پایانی نسخه شمارهگذاری کرده بودند. همان عكسهايي را كه دانشجوي یادشده فرستاده بود، به استادان و شاهنامهشناسان نشان دادم. آقايان خالقي مطلق، ايرج افشار و شفيعي كدكني و امیدسالار ديدند و گفتند كه نسخهي با ارزشي است. چندي پس از آن، در روز فردوسي در مشهد، كنگرهاي برگزار شد. عكسها را بردم آنجا و خبر پيدا شدن نسخهاي از شاهنامه را با استاداني كه بودند، در ميان گذاشتم. اما بهدست آوردن عكس همهي برگههاي شاهنامه كار سادهاي نبود. سرپرستان كتابخانه نميخواستند عكس نسخهشان را به ما بدهند. ناگزير شديم به كمك آقاي دکتر امیدسالار و دکتر حميد دباشي و دوستان لبنانیشان که مقیم آمریکا هستند، پی گیری کنیم. به هر حال، هر جور كه بود، با دشواري فراوان، عكس تمام صفحههای آن فراهم شد.
ارزش دستنويس نويافتهي شاهنامه
اگر پرسيده شود كه ارزش اين دستنويس نويافته در چيست؟ بايد گفت كه از ديد نسخهشناسي و خطشناسي، بسيار ارزشمند است. استاد ايرج افشار اين نسخه را از سدهي هفتم ميدانند و از شمار كهنترين نسخههاي بازماندهي شاهنامه قلمداد ميكنند. در همين یازده صفحهاي كه عكس آن در دست ماست، واژههايي هست كه در سنجش با ضبط نسخههاي موجود، برتري و كهنگي آن آشكار است. آن واژهها بسياري از دشواريهاي شاهنامه را از میان میبرد. پس بايسته است كه ويرايش ديگري از شاهنامه، بر پايهي نسخهي نويافته انجام بگيرد.
ناگفته نماند كه نسخهي نويافته واژههايي دارد كه براي ما ناشناخته است. اما چون كهنترند، نشان ميدهد كه نزديكتر به زبان فردوسي است، اگرچه ما به روشني نميدانيم كه چگونه واژههايي است. اين نكتهاي است كه بسيار ارزش دارد. در شاهنامهي فلورانس و لندن، چنان واژههايي را نميتوانيد پيدا كنيد.
به نظر میرسد که اين نسخه سفارشي باشد. نه اينكه درباري باشد و زرق و برق نسخههاي گرانبها را داشته باشد، اما باید برای یک ادیب و دانشوری نوشته شده باشد چراکه بسيار خوانا و روشن نوشته شده است. با اين كه چنانکه كه گفتم نسخهی كهنهای است، صفحاتش را جلوي هر كس بگذاريد كه بتواند خط فارسي را بخواند، به سادگي از پس خواندن اين نسخه هم برميآيد.»
شاهنامه دستنویس سنژوزف که تاریخ کتابت ندارد
کتاب - دستنویس یکی از نسخههای تازهیاب شاهنامه فردوسی چندی پیش توسط دکتر مصطفی موسوی در کتابخانه دانشگاه سنژوزف شناسایی شد و به تازگی به کوشش استاد ایرج افشار و همکارانشان بصورت نسخهبرگردان (فاکسیمیله) به چاپ رسیده است.
به گزارش خبرآنلاین، در کتابخانه «مکتبه الشرقیه» دانشگاه سن ژوزف در بیروت، نسخهای از شاهنامه فردوسی نگهداری میشود که تاریخ کتابت ندارد؛ ولی با توجه به ویژگیهای آن بهنظر میرسد که متعلق به اواخر سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری باشد. کامل بودن نسخه، شماره ابیات، کم بودن و کوتاه بودن عنوانها در مقایسه با دیگر نسخههای شاهنامه، ضبط دقیق و صحیح حروف و کلمات، به ویژه دقت کاتب در نقطهگذاری حروف همچنین کیفیت کاغذ خوب و واضح، اهمیت این دستنویس را نشان میدهد.
یابنده دستنویس سن ژوزف، دکتر مصطفی موسوی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. او که در سال ۱۳۸۳ برای آموزش زبان فارسی در دانشگاه دولتی لبنان، سفر دوسالهای به آن کشور کرده بود، ضمن انجام وظایف دانشگاهی خود، در بخش نسخ خطی کتابخانه سن ژوزف سرگرم فهرستبرداری از نسخههای فارسی کتابخانه میشود. در آن زمان بیش از ۱۵۰ سال از بنیاد کتابخانه سن ژوزف میگذشت و در آنجا نزدیک به ۳ هزار نسخه نگهداری میشد.
تصویری که میبینید مربوط به یکی از صفحات دستنویس معروف به شاهنامه سنژوزف (نسخه NC . 43 المکتبة الشّرقیة ، بیتا [حدود سده هفتم]) است.
دکتر موسوی درباره دستیابی به نسخه خطی شاهنامه کتابخانه سن ژوزف میگوید: «یک روز که کارهایم به پایان رسیده بود و هیچ کتاب دیگری نمانده بود که فهرست کنم، نسخه بزرگ و پُر برگی را جلوی من گذاشتند که کاغذ پیچ شده بود و جلد نداشت. باز کردم، دیدم شاهنامه است. دستپاچه شدم و بهنظرم نسخه بسیار با ارزشی آمد و با نسخههای دیگر تفاوت دارد. مشخصات آن را هم به فهرست افزودم؛ اما اجازه عکسبرداری از نسخه را به من ندادند.»
سرانجام وی پس از بازگشت به ایران موفق میشود که با پیگیری و پافشاری بسیار، از طریق یکی از دانشجویان ایرانی دانشگاه سن ژوزف، عکس ۵ صفحه نخست، میانی و آخر دستنویس یاد شده را تهیه کند. دکتر جلال خالقیمطلق، مصحح برجسته شاهنامه، درباره چگونگی آگاه شدن او از وجود دستنویسی که دکتر موسوی یافته بود، مینویسد: «در روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۸۶، به اتفاق دکتر محمود امیدسالار و نادر مطلبی کاشانی در خانه استاد ایرج افشار حضور داشتیم. ساعتی بعد دکتر مصطفی موسوی نیز به ما پیوست. ایشان عکسی از ۲۲ صفحه از یک دستنویس شاهنامه متعلق به کتابخانه سن ژوزف در بیروت را با خود آوردند. این دستنویس به گفته موسوی که اصل دستنویس را از نزدیک دیده بودند، بی تاریخ است و یا چنانکه وی میگفت انجامه پایان دستنویس را بریدهاند. متن عکس ۲۲ صفحه که ایشان با خود آورده بودند، در نگاه نخستین به تشخیص آقایان نامبرده و البته خود موسوی و نیز این ناچیز دستنویس معتبری آمد.»
دکتر خالقیمطلق بر اساس همان ۲۲ صفحه عکسبرداری شده از شاهنامه سن ژوزف مقاله مفصلی در «نامه بهارستان»، مجله بینالمللی مطالعات و تحقیقات نسخههای خطی (سال هشتم و نهم/ دفترهای ۱۳ و ۱۴)، با عنوان «دستنویس نویافته از شاهنامه فردوسی» نوشت و به ارزیابی آن پرداخت. در همان شماره نیز مقاله دیگری از یابنده دستنویس، دکتر مصطفی موسوی با عنوان «نسخهای کهن از شاهنامه فردوسی» منتشر شد.
جستوجو و تلاش برای دستیابی به عکس همه صفحات شاهنامه سن ژوزف ادامه یافت تا آن که با پیگیری دکتر مصطفی موسوی و کمک دکتر محمود امیدسالار، عکس تمام صفحات آن فراهم میشود. عکسها در اختیار دکتر خالقیمطلق قرار میگیرد و وی با بررسی دقیق و باریکبینانه آن، مقاله مفصلی در ارزیابی شاهنامه سن ژوزف مینویسد و در شماره ۱۴ «نامه بهارستان» منتشر میکند. دکتر خالقی اعتقاد دارد که تاریخ دستنویس یاد شده نباید قدیمیتر از سده هفتم باشد.
اکنون به کوشش استاد ایرج افشار، دکتر محمود امیدسالار و نادر مطلبی کاشانی، نسخه برگردان شاهنامه کتابخانه شرقی، وابسته به دانشگاه سن ژوزف بیروت، با شمارگان ۵۰۰ نسخه منتشر شده است. در آغاز این نسخه برگردان دو مقاله مفصل از استاد ایرج افشار و دکتر جلال خالقیمطلق آمده است.
دکتر مصطفی موسوی درباره شاهنامه یاد شده میگوید: «به نظر میرسد که این نسخه سفارشی باشد. نه این که درباری باشد و زرق و برق نسخههای گرانبها را داشته باشد؛ اما احتمالا باید برای یک ادیب و دانشوری نوشته شده باشد. چون که بسیار خوانا و روشن نوشته شده است. با این که نسخه کهنی است، صفحههایش را جلوی هر کس که بگذارید به سادگی از پس خواندن این نسخه هم برمیآید.» بر اساس نظر دکتر مصطفی موسوی، ضبط بخش تاریخی نسخه شاهنامه سن ژوزف، که ظاهرا دست نخوردهتر باقی مانده است، اهمیت زیادی در تصحیح شاهنامه دارد.
معرفي چاپ هاي شاهنامه در جهان

شاهنامه فردوسي، همواره با اقبال کاتبان رو به رو شده و سبب خلق نفيس ترين نسخ خطّي شده است. با گسترش صنعت چاپ، شاهنامه از نخستين کتاب هايي بود که منتشر شد. خاورشناسان از ابتداي قرن 19 به چاپ شاهنامه رغبت نشان دادند و چاپ هاي متعددي از اين کتاب را منتشر کردند که بعضي از آن ها تا امروز نيز درخور توجّه و معتبر است. در ايران نيز با رواج صنعت چاپ، تلاش براي نشر شاهنامه ادامه يافت. در روند چاپ هاي شاهنامه، معمولاً سعي برآن بود که هر چاپ امتيازاتي نسبت به چاپ پيشين داشته باشد، از اين رو با افزودن پيوست ها، لغت نامه، تصاوير پادشاهان، مجالس شاهنامه و ... هرچاپ را از چاپ پيش از خود ممتاز و متمايز مي ساختند. البته اين جريان، در چاپ هاي نخست شاهنامه بيشتر ديده ميشود. در چاپهاي متأخّر، با توجه به سهولت و افزايش امکانات صنعت چاپ، عموماً به تکثّر و تنوع چاپهاي شاهنامه توجه بيشتري شده و گاه از ايجاد شاخصه هاي ممتاز براي هر چاپ، غفلت شده است. با اين حال در ميان چاپ هاي متأخر، تلاش هايي درخور توجه نيز براي ارائه چاپي منقح، اصيل و پيراسته از شاهنامه صورت گرفته است که از اين ميان مي توان از شاهنامه چاپ خالقي مطلق ياد کرد. به نظر مي آيد که در جريان چاپ شاهنامه، بايد به ضرورت اين امر توجه داشت که بهتر آن است که هر چاپ مکمّل چاپ پيشين باشد و کاستيها و نقايص چاپ هاي پيشين را مرتفع کند و يا اينکه پژوهش و رهيافتي تازه را بر مخاطب عرضه نمايد.
بررسي سير چاپ شاهنامه، نشان مي دهد که در ابتدا گزيدههاي شاهنامه چاپ شد و پس از چندي متن کامل شاهنامه به چاپ رسيد. چاپ ماکان، نخستين چاپ کامل شاهنامه است. در اين راستا، ترجمه هايي از شاهنامه نيز صورت گرفت. از اين ميان مي توان به چاپ ژول مول، که با ترجمه فرانسه شاهنامه همراه شده است، اشاره کرد. علاوه بر چاپ هاي شاهنامه، چندين ويرايش (مقابله چند نسخه) نيز از شاهنامه صورت گرفته است. شاهنامه نه تنها در ايران، بلکه در خارج از مرزها نيز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت به گونهاي که از همان نخستين چاپ ها تا امروز، چاپ هاي متعددي از شاهنامه توسط خاورشناسان منتشر شده که برخي از آن ها از معتبرترين چاپ ها به شمار مي آيد. اين امر، نمايانگر بازتاب جهاني شاهنامه از ديرباز تا روزگار حاضر است.
الف) چاپِ گزيده هاي شاهنامه توسط خاورشناسان
1ـ چاپ لمسدن
نخستين چاپ رسمي شاهنامه، توسط ماثيو لمسدن M.Lumsden انتشار يافت. لمسدن معلّم زبان هاي عربي و فارسي مدرسه فورويليام کلکته بود. او در سال 1811 نخستين جلد شاهنامه را با حروف سربي درشت، به خط نستعليق، در 722 صفحه رحلي و همراه با مقدمه انگليسي به چاپ رساند. در عنوان انگليسي چاپ لمسدن، حرف U به جاي حرکت کسره «اَ» استعمال شده است، چنان که نام کتاب «شاه نامو» خوانده مي شود. او با کمک چندتن از ادباي هند، بيست و هفت نسخه از شاهنامه را مقابله کرد که کهن ترين آن مورّخ 821-822 است. امّا نحوه استفاده از نسخه ها و مشخصات آن ها را ذکر نکرده است. لمسدن در صفحه عنوان کتاب، يادآور شده که شاهنامه را در هشت مجلّد به طبع خواهد رسانيد، ولي به سبب کوتاه شدن کمک مالي دولت هند، به اتمام کار توفيق نيافت و تنها جلد اول را منتشر کرد. چاپ لمسدن از نظر علمي مقام والايي نيافت.
2ـ چاپ رستم و سهراب
آتکينسون J. Atkinson در سال 1814، يعني سه سال بعد از چاپ لمسدن، داستان رستم و سهراب را چاپ کرد. آتکينسون نيز از خاورشناسان مقيم هند بود. او داستان رستم و سهراب را در 267 صفحه با حروف سربي و خط نستعليق در کلکته چاپ کرد و آن را با مقدمه و ترجمه انگليسي متن همراه کرد. از ويژگي هاي اين چاپ، آراستن آن با نقاشي است. نگاره هاي آن، ترکيبي از شيوه سنّتي مجالس شاهنامه و سبک فرنگي است.
ب) چاپ هاي کامل شاهنامه توسط خاورشناسان
1ـ چاپ ماکان؛ نخستين چاپ کامل شاهنامه
طبع دوره کامل شاهنامه، نخستين بار در سال 1829 و توسط ترنر ماکان انجام شد. ماکان يک صاحب منصب نظامي انگليسي بود که در هند خدمت مي کرد. چاپ ماکان، در چهار مجلد، با حروف سربي و به خط نسخ انتشار يافت. در ذيل صفحه عنوانِ اين کتاب، دو بيت در مدح فردوسي آمده است:
سکّه اي کاندر سخن فردوسي توسي نشاند
تا نپنداري که کـس از جمله انسـي نشاند
اول از بالاي کرســي بر زمين آمد ســخن
او به بالا برد و بازش بر سر کرسـي نشاند
شاهنامه ترنر ماکان، اولين چاپ کامل و معتبري بود که در دسترس قرار گرفت. ماکان در انتهاي متن شاهنامه، داستان ها و روايت هاي الحاقي (نظير بخش هايي از گرشاسپ نامه، داستان رستم و کک کوهزاد و رواياتي از برزونامه) را نيز افزود. علاوه براين لغت نامه اي را نيز به شاهنامه ضميمه کرد. چاپ ماکان در جلد اول، با چاپ لمسدن مطابقت دارد ولي ساير قسمت ها حاصل مقابله چندين نسخه ديگر است. مخارج مقابله نسخ را، دولت هند و هزينه طبع را نصيرالدّين حيدر، پادشاه اَوَده در هندوستان، پرداخت نمود.
2ـ چاپ ژول مول
بيش از هفت سال از انتشار طبع ماکان نگذشت که چاپ مهم و مشهور ديگري توسط دانشمندي فرانسوي موسوم به ژول مول J.Mohl در پاريس منتشر شد. چاپ ژول مول در سال هاي 1837تا 1878، در هفت مجلد به قطع بزرگ سلطاني، با کاغذ عالي و چاپي ممتاز انتشار يافت. مول در اين تصحيح از سي وپنج نسخه بهره گرفت که کهن ترين آن مورّخ 844 هـ.ق است. کار بر روي اين تعداد نسخه با شمار زيادي از نسخه بدل ها، بسيار دشوار بود، به همين دليل مول حدود چهل سال براي اين چاپ وقت صرف نمود. مول در سال 1876 درگذشت و تنها به نشر شش جلد از کار سترگ خود توفيق يافت به همين دليل جلد پاياني، يعني جلد هفتم، از طرف شاگرد وي باربيه دومينار در سال 1878 به چاپ رسيد. چاپ مول به دليل ديگري هم اهميت دارد و آن همراه کردن ترجمه فرانسه با متن شاهنامه است، به اين صورت که ترجمه فرانسه اشعار در مقابل هر صفحه از متن شاهنامه قرار دارد. نسخه مول در چاپخانه پادشاهي به عنوان مجموعه شرقي نسخه هاي چاپ شده کتابخانه پادشاهي به چاپ رسيد. چاپ مول در سال 1344و 1353 به صورت عکسي (ولي در قطع جيبي) به سرمايه سازمان کتاب هاي جيبي در تهران انتشار يافته است.
3ـ چاپ فولرس
چهارمين چاپ مهم شاهنامه، حاصل تلاش دانشمند ايران شناس يوهان فولرس J. Vullers است. فولرس، آلماني تبار و استاد زبان فارسي در دانشگاه گيسن بود. هم اوست که فرهنگ فارسي ـ لاتيني را تدوين کرد. فولرس پيش از اين نيز، منتخباتي از شاهنامه را در سال 1833 چاپ کرده بود.
شاهنامه چاپ فولرس، در سال هاي 1877تا 1884، در شهر ليدن، با همکاري لندوئر Landauer، در سه مجلد منتشر شد. امّا اين شاهنامه تنها تا داستان کشته شدن دارا را شامل مي شود. اساس اين چاپ، دو نسخه ماکان و مول است. اختلاف نسخ نيز در حواشي ضبط شده است.
چاپ فولرس، اساس شاهنامه چاپ بروخيم است. قسمتي از شاهنامه که فولرس به چاپ آن توفيق نيافت، به اهتمام سعيد نفيسي به چاپ رسيد (چاپ بروخيم، جلدهاي 7- 10). امّا دو چاپ فولرس و بروخيم بر چاپ هاي ماکان و مول چيزي نمي افزايند. سه طبع ماکان، مول و فولرس، سال هاي متمادي مرجع و مأخذ شاهنامه پژوهان بود. فريتزولف F.Wolff نيز در تدوين فرهنگ لغات شاهنامه، اين چاپ ها را اساس کار خود قرار داد.
4ـ چاپ مسکو:
مؤسسه خاورشناسي فرهنگستان علوم جماهير شوروي، در سال 1950م عدّه اي از دانشمندان را به سرپرستي ي.ا. برتلس، و پس از وفات وي در 1957 به سرپرستي عبدالحسين نوشين، به تهيّه متني علمي از شاهنامه گماشت. پس از يازده سال تلاش (از 1960 تا 1971) متني از شاهنامه در 9 جلد فراهم آمد و در مسکو انتشار يافت. اين تصحيح به شاهنامه چاپ مسکو معروف است.
شاهنامه چاپ مسکو، داراي چند ويژگي مهم است از جمله: استفاده از کهن ترين نسخه کامل شاهنامه ( نسخه لندن، مورّخ 675) به عنوان دستنويس اساس، ذکر نسخه بدل ها، توجّه به ترجمه عربي بنداري. از اين رو چاپ مسکو هنوز هم از چاپ هاي معتبر و علمي شاهنامه به شمار مي آيد. با اين حال، اين چاپ نيز داراي کاستي هايي است که از آن جمله مي توان به اين موارد اشاره کرد: کم بودن تعداد دستنويس ها، پيروي از ضبط هاي نادرست نسخه اساس، کم توجّهي به منابع جانبي در تصحيح شاهنامه، برخي تشتّت هاي ناشي از تعدّد مصحّحان.
چاپ مسکو با حروف چيني جديد، رعايت شماره جلدها و صفحات متن اصلي، ترجمه مقدّمه و نوشتههاي روسي، افزودن پيوست ها و ... به کوشش دکتر سعيد حميديان در سال 1377 توسط نشر قطره تجديد چاپ شد.
ج) چاپ هاي شاهنامه در هند
پس از چاپ ماکان که نخستين چاپ کامل شاهنامه است، چاپ هاي ديگري از شاهنامه در هند منتشر شد. بعضي از بازرگانان ايراني به چاپ شاهنامه در هند اهتمام کردند. در سال 1849 ميلادي، شاهنامه اي به خط نستعليق و به صورت مصوّر به اهتمام آقا محمد باقر صاحب تاجر شيرازي در بمبئي انتشار يافت.
يک سال پس از آن، شاهنامه بسيار معروف خط اوليا سميع (محمّدابراهيم شيرازي مشهور به آقا) در همان شهر و در کارخانه عبدالغفور به چاپ رسيد. چاپ اوليا سميع، مصوّر و به قطع رحلي بزرگ بود. طبقه نوشته اي که داراي رقم (امضا) کاتب است «حسب الفرمايش ... عمده الاعاظم والاعيان ... آقا محمدباقر صاحب تاجر شيرازي به خط و دقت اقل خلق ا... محمد ابراهيم الشهير، آقا خلف مرحمت و غفران پناه ـ محمدحسين خان اوليا سميع شيرازي در بندر معموره بمبئي و در کارخانه استادالمطبعين والمترسمين عبدالغفور مشهور به دادوميان ابن محمّد عبدا... دهايلي» در جمادي الثانيه 1272 به انجام رسيده است. کاتب، در پايان نسخه، منظومه اي در سبب کتابت نسخه آورده است:
نويسنده اين همايون کتاب
چنين مي سرايد پس از اکتتاب
بگفتا چون تاريخ او خواستند
به شه نام عالم بياراستند
ملک الشعرا بهار بر اين چاپ يادداشت هايي را افزوده است. او در طول 50 سال، مطالعاتي بر روي اين نسخه انجام داد و يادداشت هايي بر آن نوشت. اين يادداشت ها مطالبي سودمند را پيرامون مباحث واژگاني، دستوري، بلاغي و ادبي شاهنامه دراختيار مي گذارد. در چاپي که به کوشش علي ميرانصاري منتشر شد، يادداشت هاي بهار با شاهنامه چاپ بمبئي همراه شده است. پس از آن در سال 1276، چاپ ديگري از شاهنامه منتشر شد. در اين چاپ آمده است که « شاهنامه فرمايش آقاميرزا محمدباقربن حاجي ميرزا کوچک تاجر شيرازي به خط ميرزا محمدرضا بن آقاميرزا محمدحسين خوش نويس شيرازي در کارخانه جناب ميرزاي مذکور مرسوم به مطبع محمد در بمبئي منتشر شد».
يکي از چاپ هاي معروف، چاپي است که به تصحيح آقاميرزا فرصهًْ الدّوله متخلّص به فرصت در سال 1315 در بمبئي منتشر شد. «آيينه خورشيد يا شاهنامه» نيز از ديگر چاپ هاي شاهنامه در هند است. آخرين چاپ هند، توسط آموزنده هاي شيرمرد ايراني در سال 1924 در بمبئي و از روي چاپ اوليا سميع به چاپ رسيده است. شاهنامه در هند، حدود شانزده بار به چاپ رسيد. بيشتر اين چاپ ها با فرهنگ لغات همراه است و چاپ ترنر ماکان را اساس قرار داده است.
دـ چاپ هاي شاهنامه در ايران
1ـ شاهنامه هاي چاپ سنگي در ايران
نخستين چاپ شاهنامه در ايران، به صورت چاپ سنگي، در محرم سال 1267 قمري انتشار يافت. اين چاپ به خط نستعليق، در قطع رحلي و در 595 ورق در تهران منتشر شد. چون در آن ايّام کتاب فروشان بضاعتي نداشتند و نشر کتبِ مهم به سرمايه تجّار معتبر انجام مي شد، بسياري از شاهنامه هاي چاپ ايران و هند به سفارش تاجران به طبع رسيد. در اين چاپ نيز آمده است که «حسب الفرمايش حاجي محمد حسين تاجر طهراني، علي يد مصطفي قلي بن مرحوم محمدهادي سلطان کجوري بلده اي... در چاپخانه مبارکه صناعت دستگاهي استادالاساتيد سرکار با اقتدار في فن الشريف اشرف الحاج والمعتمدين حاجي عبدالمحمد رازي» تهيه شده است. شاهنامه حاجي عبدالمحمّد رازي، مصوّر است و بعضي از مجالس آن داراي رقم ميرزا علي قلي خويي، از صورتگران مجلس ساز آن قرن است.
دومين شاهنامه ، در سال 1275 در تبريز به چاپ رسيد. طبق يادداشت ناشر، در تهيّه اين نسخه از چاپ ترنر ماکان و شش نسخه دگر بهره گرفته اند. عسگر اردوبادي اين شاهنامه را به خط نستعليق کتابت کرده و کارخانه مشهدي آقا آن را به چاپ رسانده است. اين شاهنامه، شش ستوني، همراه با جدول بندي و آراسته به نگارگري است.
سومين شاهنامه ، به سال 1316 هجري قمري در تبريز چاپ شد. اين شاهنامه به خط محمّدعلي دل خون (فرزند محمدجواد تبريزي) ا ست و به سعي حاجي علي آقا در دارالطباعه استادعلي به چاپ رسيده است. اين شاهنامه به قطع رحلي و در يک جلد چاپ شد.
چهارمين شاهنامه ، به دستور حسين پاشا خان اميربهادر تهيّه و چاپ شد. اين شاهنامه به قطع سلطاني (به اندازه روزنامه هاي کنوني) بود، و به مدّت چهار سال، از سال 1322 تا 1326 قمري براي تهيّه آن وقت صرف شد. مقدّمه کتاب را شاعرِ معروف، محمدصادق اميري فراهاني ملقّب به اديب الممالک نوشته است. اين نسخه را خوش نويس نامدار عمادالکتّاب کتابت کرده است. در پايان نسخه، عباراتي آمده است در معرّفي کساني که در تنظيم اين شاهنامه نقش داشته اند. اين شاهنامه با تصاويري از مظفّرالدين شاه، محمّد علي شاه و اميربهادر همراه شده است.
2ـ شاهنامه هاي چاپ سربي در ايران
در سال 1313 به مناسبت هزاره فردوسي، چندين شاهنامه کامل و گزيده در ايران انتشار يافت. نخستين چاپ سربي شاهنامه، به همّت محمّد رمضاني صاحب کلاله خاور در سال 1312 شمسي به چاپ رسيد و مقارن جشن هزاره فردوسي منتشر شد. اين چاپ که در قطع کوچک و در پنج مجلد انتشار يافت، داراي مقدمه اي کوتاه به قلم غلام رضا رشيد ياسمي است. طبق عبارت سرآغاز کتاب، متن اين شاهنامه حاصل مقابله چاپهاي ماکان، مول، فولرس، دو چاپ سنگي حاجي عبدالصّمد و اوليا سميع شيرازي و يک نسخه خطّي است.
عبدالرّحمن سيف آزاد، مدير روزنامه ايران باستان، شاهنامهاي در قطع رحلي و مزيّن به تصاوير پادشاهان پيشدادي منتشر کرد. او ذکر کرده است که در اين چاپ از شاهنامه چاپ اوليا سميع، شاهنامه تصحيح فرصت شيرازي، شاهنامه چاپ مؤسسه خاور و چند نسخه ديگر استفاده کرده است.
در پي تذکّر ريپکا و زنده ياد استاد مينوي درباره نبود چاپ مناسبي از شاهنامه، در هزارمين سال تولّد فردوسي چاپ جديدي از شاهنامه با سرمايه کتاب فروشي بروخيم انتشار يافت. دوره ده جلدي چاپ بروخيم، که از بهترين چاپ هاي شاهنامه به شمار مي رود، در سال 1315 خاتمه يافت. اساس بروخيم، چاپ فولرس است، امّا از آنجا که چاپ فولرس، فقط تا انتهاي داستان دارا را دربرمي گيرد، در چاپ بروخيم، از چاپ هاي ماکان و مول نيز استفاده شده است. جلد اول چاپ بروخيم تصحيح مجتبي مينوي، جلدهاي 2 تا 5 تصحيح عباس اقبال، جلد ششم تصحيح سليمان حييم و جلدهاي 7-10 تصحيح سعيد نفيسي است. چاپ بروخيم با يک صد پرده از نقش هاي قلم درويش پرورده ايران مزيّن شد. اين تصاوير، با آن چه در نگارگري ها و نقاشي هاي قهوه خانه اي شاهنامه به طور سنّتي ديده مي شد تفاوت عمده دارد و نوعي تجدّدگرايي در مصوّرسازي شاهنامه به شمار مي آيد.
در سال 1335 هـ. ش دکتر سيّد محمّد دبيرسياقي شاهنامهاي را برپايه متن ترنر ماکان منتشر کرد که چندين بار نيز تجديد چاپ شد. در آخرين چاپ (تهران، قطره، 1386) ايشان کار ماکان را با چاپ مسکو و کلاله خاور مقابله و تغييراتي نيز در آن ايجاد کرد. در سال 1351 بنياد شاهنامه در ايران، به سرپرستي مرحوم استاد مينوي و باهمکاري چند تن از پژوهشگران تأسيس شد. اين بنياد کار تصحيح علمي شاهنامه را براي اوّلين بار در ايران آغاز کرد. بنياد شاهنامه، داستان رستم وسهراب را در سال 1352 و پس از آن داستان فرود را در سال 1354 منتشر کرد.
پس از انقلاب و ادغام بنياد در موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي (پژوهشگاه علوم انساني کنوني) داستان سياوش نيز ـ که تصحيح آن در زمان حيات استاد مينوي پايان يافته بود ـ به سال 1363 انتشار يافت، و در سال 1369 اين داستان با افزودن واژه نامه، فهرست و مستدرکات تجديد چاپ شد. چند سال بعد استاد مهدي قريب، محقّق و مصحّح بنياد شاهنامه، تصحيح داستان بيژن و منيژه را چاپ کرد. (تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي 1376). استاد قريب در اين چاپ، همان شيوه چاپ بنياد را دنبال کرد و افزون بر آن، از چند نسخه ديگر نيز بهره گرفت.
در چاپ هاي بنياد شاهنامه، نسبت به چاپ مسکو، از نسخه هاي بيشتري استفاده شد و دانش و دقّت مصحّحان ايراني، متن را پيراسته تر کرد، با اين حال پاي بندي بيش از اندازه به ضبط نسخه هاي اساس (لندن / بريتانيا 675 هـ . ق) در اين تصحيح مشهود است.
علمي ترين تصحيح شاهنامه حاصل پنجاه سال کوشش دکتر خالقي مطلق و دو همکار ايشان (دکتر محمود اميد سالار در دفتر ششم و آقاي ابوالفضل خطيبي در دفتر هفتم) است. اين متن هشت جلدي، در سال هاي (1366 ـ 1386) در آمريکا منتشر شد. اين مجموعه، در سال 1386 به کوشش نشر دايرهًْ المعارف بزرگ اسلامي، در ايران تجديد چاپ گرديد. برخي از مهم ترين ويژگي هاي اين تصحيح عبارت است از: بررسي و ارزيابي نزديک به پنجاه دست نويس شاهنامه و سپس برگزيدن پانزده نسخه معتبرتر از بين آن ها براي مقابله، استفاده از تعداد زيادي دست نويس براي مقابله، اساس قرار گرفتن کهن ترين نسخه به دست آمده از شاهنامه (فلورانس 614 هـ.ق)، استفاده از اصول علمي فن تصحيح براي آماده کردن متن شاهنامه، بررسي و گزينش انتقادي ضبط ها و عدم پيروي کامل از نگاشته هاي نسخه اساس، به کار بستن قاعده برتري ضبط دشوارتر، تصحيح قياسي، استفاده درست از ترجمه عربي بنداري، بهره مندي منطقي و علمي از منابع جانبي و فرعي براي تصحيح شاهنامه (نظير: مآخذ تاريخي و ادبي به سه زبان فارسي، عربي و پهلوي، فرهنگ هاي کهن، متوني که ابيات شاهنامه در آن ها آمده است و ...)، به دست دادن کامل نسخه بدل ها در زيرنويس هاي هر صفحه (اعم از موارد اختلاف و اشتراک) و اشاره به بي نقطه بودن حروف در دست نويس ها، دقّت در تشخيص بيت ها و داستان هاي اصيل و الحاقي، آوردن سخنان برافزوده در زيرنويس ها، حرکت گذاري متن و ... . چاپ خالقي، تا کنون علمي ترين تصحيح شاهنامه است و استفاده از آن در حوزه شاهنامه پژوهي ضرورت دارد.
ويرايش شاهنامه
علاوه بر اين چاپ هاي مذکور، چندين ويرايش نيز از شاهنامه صورت گرفته است. اين ويرايش ها، حاصل چاپ از روي يک نسخه خطّي نيستند بلکه با مقابله و ويرايش چندين نسخه خطي به چاپ رسيده اند. با اين حال چون گاه از آن ها با عنوان «چاپ شاهنامه» ياد مي شود، ما نيز به مهم ترين اين ويرايشها اشاره مي کنيم:
در سال (1373 ـ 1375) مهدي قريب و محمدعلي بهبودي شاهنامه اي در پنج جلد چاپ کردند که به تعبير خود ايشان نوعي ويرايش نسخه لندن / بريتانيا با استفاده از پنج دست نويس ديگر است. هدف از اين چاپ، عرضه متني به سامان از شاهنامه بود که نادرستي ها، بدخواني ها و تصرّفات چاپ مسکو در آن راه نيافته باشد. در سال 1375 دکتر عزيزا... جويني، دفتر نخست شاهنامه فلورانس را توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ کرد. اين شاهنامه، چاپِ متن دست نويس فلورانس است. در اين چاپ، توضيحاتي در حواشي صفحات افزوده شده، و گاه در زيرنويس ها اختلاف ضبط چاپ هاي خالقي مطلق، مسکو و نسخه بدل هاي آن ها نيز ذکر شده است. دکتر جويني پيش از اين نيز (سال 1374)، داستان رستم و اسفنديار را از دست نويس لنينگراد (733 هـ . ق) به همين شيوه منتشر کرده بود.
در سال 1378 شادروان پرويز اتابکي، شاهنامه اي که حاصل مقابله 12 نسخه بود، منتشر کرد. طبق مقدمه مصحّح، در چاپ اين شاهنامه،از چاپ عکسي دست نويس فلورانس، ترجمه بنداري، غرر اخباري ثعالبي و چندين چاپ ديگر استفاده شده است. امّا چاپ مذکور، چاپ انتقادي به معناي اصطلاحي نيست و با چاپ ژول مول مطابقت بيشتري دارد. در همين سال (1378)، عبدالعلي اديب برومند چاپ ديگري از شاهنامه منتشر کرد. اين چاپ، ويرايشي از داستان سياوش است که در آن از تصحيح خالقي مطلق، چاپ ژول مول و مسکو استفاده شده است. عبدالعلي اديب برومند، چند سال بعد داستان هفت خان اسفنديار را به همين شيوه ويرايش و چاپ کرد.
يکي از مهم ترين ويرايش هاي شاهنامه در ايران، به کوشش مصطفي جيحوني انجام گرفت. اين ويرايش، که نتيجه دوازده سال (1367 ـ 1379) تلاش است، در سال 1379 ، توسّط انتشارات شاهنامه پژوهي اصفهان، در پنج جلد (يک جلد مقدمه و 4جلد متن) منتشر شد. چاپ جيحوني، حاصل مقابله چهار نسخه شاهنامه و استفاده از نسخه بدل هاي چاپ خالقي، مسکو و ترجمه بنداري است. اين چاپ، بدون نسخه بدل است و با دست نويس بريتانيا / لندن مطابقت بيشتري دارد. روش اصلي جيحوني در اين چاپ، استفاده از متن شاهنامه براي تصحيح آن بوده است. در اين روش، بيتهايي که ضبط آنها در همه نسخه هاي کهن يکسان بوده يا اختلاف اندکي داشتند، استخراج شده است. نه هزار بيت حاصل را، به عنوان سروده هاي اصلي فردوسي در نظر گرفته و با دقت در ويژگي هاي سبکي آنها معيارهايي براي زبان و بيان شاهنامه به دست آمده است. ضوابط قافيه در هشت هزار بيت آغازين شاهنامه، بررسي کاربردهاي يک کلمه يا ترکيب قابل بحث در سراسر شاهنامه و استفاده احتياط آميز از اصل «ضبط دشوارتر برتر است» از ديگر شيوه هاي اين تصحيح است. نامه باستان، ويرايشي از چندين چاپ شاهنامه است که به کوشش ميرجلال الدّين کزّازي فراهم آمده است. اين ويرايش شاهنامه، در ۹ جلد و توسط انتشارات سمت در سال هاي (1379 ـ 1387) چاپ شد. اين مجموعه با گزارش ابيات شاهنامه، شرح و به ويژه ريشه شناسي لغات همراه شده است. مبناي اين ويرايش شاهنامه، عکس دو نسخه فلورانس، حاشيه ظفرنامه و متن چاپ هاي کلاله خاور، دبير سياقي، ژول مول، مسکو و جيحوني بوده است.
در سال 1386 استاد مهدي قريب، ويرايشي از شاهنامه در دو جلد چاپ کرد. در اين ويرايش از يازده دست نويس، چاپ مسکو، چاپ خالقي مطلق و ترجمه بنداري استفاده شده است. اين ويرايش نيز، مانند چاپ مسکو و بنياد شاهنامه، تابع ضبط نسخه اساس (بريتانيا / لندن) است.
مهم ترين ويرايش شاهنامه حاصل تلاش سي ساله فريدون جنيدي است. اين ويرايش، در سال 1387 در شش جلد (يک دفتر پيشگفتار و پنج مجلد متن) و توسط بنياد نيشابور منتشر شد. در اين ويراست، شمار ابيات اصيل شاهنامه به شانزده هزار بيت (حدود يک سوم شاهنامه) کاسته شده و دو سوم ديگر آن (حدود چهل هزار بيت) الحاقي دانسته شده است. در پيشگفتار اين اثر، بيست و هفت معيار براي چگونگي تشخيص ابيات اصلي و افزوده، و الحاقي دانستن دو سوم از شاهنامه ذکر شده است. بعضي از اين اصول عبارت است از: لزوم تطبيق انديشه ها و مضامين ابيات با تفکرات و معتقدات ايران باستان، بي معني بودن برخي بيت ها از نظر ويراستار، اعتقاد به تاريخي و واقعي بودن همه داستان ها و اشارات شاهنامه، ارزيابي محتواي داستان ها با موازين منطقي و نه داستاني، بي توجّهي به عنصر بياني و بلاغي (مانند: مبالغه، استعاره، مجاز، کنايه و تشبيه) در شعر فردوسي، ناديده انگاشتن ضرورت هاي وزن و قافيه براي برخي کاربردهاي واژگاني و دستوري و ... . با توجّه به اصول ذکر شده، اين ويرايش يکي از ذوقي ترين چاپ هاي منتشر شده از شاهنامه به شمار مي آيد. به رغم زحمت و تلاش بسيار ويراستار، اين ويرايش از نظر علمي چندان قابلاعتبار نيست.
حاصل سخن
هر چند شاهنامه کتابي حجيم است، و حجم بالاي کتاب دشواري هايي را در چاپ (به ويژه چاپ سنگي) به همراه دارد، حجم زياد شاهنامه از اقبال براي نشر آن نکاسته است و چاپهاي متعدّد و متنوّعي از آن صورت گرفته است.
از نظر پراکندگي جغرافيايي، شاهنامه در سرزمين هاي مختلف (نظير هند، آمريکا، فرانسه و ...) به چاپ رسيده است. اين سرزمين ها، با وجود تفاوت در قوميّت و فرهنگ ، شاهنامه را مورد توجّه قرار دادند. پراکندگي جغرافيايي چاپ هاي شاهنامه، نشان از تأثير جهانيِ اين اثر است.
يکي از فعاليّت هاي در خور توجّه براي چاپ و نشر شاهنامه، تأسيس بنياد شاهنامه بود. اين بنياد که هدف خود را «چاپ شاهنامه در ايران» قرار داده بود، چاپي منقّح از چند داستان شاهنامه منتشر کرد، امّا متأسفانه کار بنياد ناتمام ماند و به نشر کامل شاهنامه موفّق نشد. تأسيس و احياي مؤسّسه هايي، نظير بنياد شاهنامه، براي انتشار چاپ هايي منقّح و معتبر از شاهنامه ضرورت دارد و در جهت نشر حماسه سترگ ملّي، خدمتي بزرگ به شمار مي آيد.
يادداشت ها
1ـ مول در مقدمه اثرش مي نويسد که از سي و پنج نسخه استفاده کرده است. از ميان اين نسخ، هشت نسخه به کتابخانه پادشاهي پاريس (کتابخانه ملي)، و سيزده نسخه به کتابخانه شرکت هند شرقي در لندن تعلّق دارد. او دو نسخه از سرجان ملکم به امانت گرفت که يکي نسخه اساس چاپ کلکته و ديگري به کتابخانه نادرشاه تعلّق داشت. هم چنين از چندين نسخه ديگر نيز استفاده کرده که مالکان آن ها را در مقدمه معرفي کرده است.
منابع:
ـ افشار، ايرج (1385): متن شناسي شاهنامه فردوسي، مجموعه مقالات در چگونگي کتابت، چاپ، تحقيق و تصحيح شاهنامه فردوسي، به کوشش منصور رستگار فسايي، تهران: ميراث مکتوب
ـ آيدنلو، سجاد (1390): دفتر خسروان، تهران: انتشارات سخن
ـ فردوسي، ابوالقاسم (1366): شاهنامه، تصحيح جلال خالقي مطلق، دفتر يکم يادداشت ها، نيويورک:
شاهنامه فردوسي، همواره با اقبال کاتبان رو به رو شده و سبب خلق نفيس ترين نسخ خطّي شده است. با گسترش صنعت چاپ، شاهنامه از نخستين کتاب هايي بود که منتشر شد. خاورشناسان از ابتداي قرن 19 به چاپ شاهنامه رغبت نشان دادند و چاپ هاي متعددي از اين کتاب را منتشر کردند که بعضي از آن ها تا امروز نيز درخور توجّه و معتبر است. در ايران نيز با رواج صنعت چاپ، تلاش براي نشر شاهنامه ادامه يافت. در روند چاپ هاي شاهنامه، معمولاً سعي برآن بود که هر چاپ امتيازاتي نسبت به چاپ پيشين داشته باشد، از اين رو با افزودن پيوست ها، لغت نامه، تصاوير پادشاهان، مجالس شاهنامه و ... هرچاپ را از چاپ پيش از خود ممتاز و متمايز مي ساختند. البته اين جريان، در چاپ هاي نخست شاهنامه بيشتر ديده ميشود. در چاپهاي متأخّر، با توجه به سهولت و افزايش امکانات صنعت چاپ، عموماً به تکثّر و تنوع چاپهاي شاهنامه توجه بيشتري شده و گاه از ايجاد شاخصه هاي ممتاز براي هر چاپ، غفلت شده است. با اين حال در ميان چاپ هاي متأخر، تلاش هايي درخور توجه نيز براي ارائه چاپي منقح، اصيل و پيراسته از شاهنامه صورت گرفته است که از اين ميان مي توان از شاهنامه چاپ خالقي مطلق ياد کرد. به نظر مي آيد که در جريان چاپ شاهنامه، بايد به ضرورت اين امر توجه داشت که بهتر آن است که هر چاپ مکمّل چاپ پيشين باشد و کاستيها و نقايص چاپ هاي پيشين را مرتفع کند و يا اينکه پژوهش و رهيافتي تازه را بر مخاطب عرضه نمايد.
بررسي سير چاپ شاهنامه، نشان مي دهد که در ابتدا گزيدههاي شاهنامه چاپ شد و پس از چندي متن کامل شاهنامه به چاپ رسيد. چاپ ماکان، نخستين چاپ کامل شاهنامه است. در اين راستا، ترجمه هايي از شاهنامه نيز صورت گرفت. از اين ميان مي توان به چاپ ژول مول، که با ترجمه فرانسه شاهنامه همراه شده است، اشاره کرد. علاوه بر چاپ هاي شاهنامه، چندين ويرايش (مقابله چند نسخه) نيز از شاهنامه صورت گرفته است. شاهنامه نه تنها در ايران، بلکه در خارج از مرزها نيز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت به گونهاي که از همان نخستين چاپ ها تا امروز، چاپ هاي متعددي از شاهنامه توسط خاورشناسان منتشر شده که برخي از آن ها از معتبرترين چاپ ها به شمار مي آيد. اين امر، نمايانگر بازتاب جهاني شاهنامه از ديرباز تا روزگار حاضر است.
الف) چاپِ گزيده هاي شاهنامه توسط خاورشناسان
1ـ چاپ لمسدن
نخستين چاپ رسمي شاهنامه، توسط ماثيو لمسدن M.Lumsden انتشار يافت. لمسدن معلّم زبان هاي عربي و فارسي مدرسه فورويليام کلکته بود. او در سال 1811 نخستين جلد شاهنامه را با حروف سربي درشت، به خط نستعليق، در 722 صفحه رحلي و همراه با مقدمه انگليسي به چاپ رساند. در عنوان انگليسي چاپ لمسدن، حرف U به جاي حرکت کسره «اَ» استعمال شده است، چنان که نام کتاب «شاه نامو» خوانده مي شود. او با کمک چندتن از ادباي هند، بيست و هفت نسخه از شاهنامه را مقابله کرد که کهن ترين آن مورّخ 821-822 است. امّا نحوه استفاده از نسخه ها و مشخصات آن ها را ذکر نکرده است. لمسدن در صفحه عنوان کتاب، يادآور شده که شاهنامه را در هشت مجلّد به طبع خواهد رسانيد، ولي به سبب کوتاه شدن کمک مالي دولت هند، به اتمام کار توفيق نيافت و تنها جلد اول را منتشر کرد. چاپ لمسدن از نظر علمي مقام والايي نيافت.
2ـ چاپ رستم و سهراب
آتکينسون J. Atkinson در سال 1814، يعني سه سال بعد از چاپ لمسدن، داستان رستم و سهراب را چاپ کرد. آتکينسون نيز از خاورشناسان مقيم هند بود. او داستان رستم و سهراب را در 267 صفحه با حروف سربي و خط نستعليق در کلکته چاپ کرد و آن را با مقدمه و ترجمه انگليسي متن همراه کرد. از ويژگي هاي اين چاپ، آراستن آن با نقاشي است. نگاره هاي آن، ترکيبي از شيوه سنّتي مجالس شاهنامه و سبک فرنگي است.
ب) چاپ هاي کامل شاهنامه توسط خاورشناسان
1ـ چاپ ماکان؛ نخستين چاپ کامل شاهنامه
طبع دوره کامل شاهنامه، نخستين بار در سال 1829 و توسط ترنر ماکان انجام شد. ماکان يک صاحب منصب نظامي انگليسي بود که در هند خدمت مي کرد. چاپ ماکان، در چهار مجلد، با حروف سربي و به خط نسخ انتشار يافت. در ذيل صفحه عنوانِ اين کتاب، دو بيت در مدح فردوسي آمده است:
سکّه اي کاندر سخن فردوسي توسي نشاند
تا نپنداري که کـس از جمله انسـي نشاند
اول از بالاي کرســي بر زمين آمد ســخن
او به بالا برد و بازش بر سر کرسـي نشاند
شاهنامه ترنر ماکان، اولين چاپ کامل و معتبري بود که در دسترس قرار گرفت. ماکان در انتهاي متن شاهنامه، داستان ها و روايت هاي الحاقي (نظير بخش هايي از گرشاسپ نامه، داستان رستم و کک کوهزاد و رواياتي از برزونامه) را نيز افزود. علاوه براين لغت نامه اي را نيز به شاهنامه ضميمه کرد. چاپ ماکان در جلد اول، با چاپ لمسدن مطابقت دارد ولي ساير قسمت ها حاصل مقابله چندين نسخه ديگر است. مخارج مقابله نسخ را، دولت هند و هزينه طبع را نصيرالدّين حيدر، پادشاه اَوَده در هندوستان، پرداخت نمود.
2ـ چاپ ژول مول
بيش از هفت سال از انتشار طبع ماکان نگذشت که چاپ مهم و مشهور ديگري توسط دانشمندي فرانسوي موسوم به ژول مول J.Mohl در پاريس منتشر شد. چاپ ژول مول در سال هاي 1837تا 1878، در هفت مجلد به قطع بزرگ سلطاني، با کاغذ عالي و چاپي ممتاز انتشار يافت. مول در اين تصحيح از سي وپنج نسخه بهره گرفت که کهن ترين آن مورّخ 844 هـ.ق است. کار بر روي اين تعداد نسخه با شمار زيادي از نسخه بدل ها، بسيار دشوار بود، به همين دليل مول حدود چهل سال براي اين چاپ وقت صرف نمود. مول در سال 1876 درگذشت و تنها به نشر شش جلد از کار سترگ خود توفيق يافت به همين دليل جلد پاياني، يعني جلد هفتم، از طرف شاگرد وي باربيه دومينار در سال 1878 به چاپ رسيد. چاپ مول به دليل ديگري هم اهميت دارد و آن همراه کردن ترجمه فرانسه با متن شاهنامه است، به اين صورت که ترجمه فرانسه اشعار در مقابل هر صفحه از متن شاهنامه قرار دارد. نسخه مول در چاپخانه پادشاهي به عنوان مجموعه شرقي نسخه هاي چاپ شده کتابخانه پادشاهي به چاپ رسيد. چاپ مول در سال 1344و 1353 به صورت عکسي (ولي در قطع جيبي) به سرمايه سازمان کتاب هاي جيبي در تهران انتشار يافته است.
3ـ چاپ فولرس
چهارمين چاپ مهم شاهنامه، حاصل تلاش دانشمند ايران شناس يوهان فولرس J. Vullers است. فولرس، آلماني تبار و استاد زبان فارسي در دانشگاه گيسن بود. هم اوست که فرهنگ فارسي ـ لاتيني را تدوين کرد. فولرس پيش از اين نيز، منتخباتي از شاهنامه را در سال 1833 چاپ کرده بود.
شاهنامه چاپ فولرس، در سال هاي 1877تا 1884، در شهر ليدن، با همکاري لندوئر Landauer، در سه مجلد منتشر شد. امّا اين شاهنامه تنها تا داستان کشته شدن دارا را شامل مي شود. اساس اين چاپ، دو نسخه ماکان و مول است. اختلاف نسخ نيز در حواشي ضبط شده است.
چاپ فولرس، اساس شاهنامه چاپ بروخيم است. قسمتي از شاهنامه که فولرس به چاپ آن توفيق نيافت، به اهتمام سعيد نفيسي به چاپ رسيد (چاپ بروخيم، جلدهاي 7- 10). امّا دو چاپ فولرس و بروخيم بر چاپ هاي ماکان و مول چيزي نمي افزايند. سه طبع ماکان، مول و فولرس، سال هاي متمادي مرجع و مأخذ شاهنامه پژوهان بود. فريتزولف F.Wolff نيز در تدوين فرهنگ لغات شاهنامه، اين چاپ ها را اساس کار خود قرار داد.
4ـ چاپ مسکو:
مؤسسه خاورشناسي فرهنگستان علوم جماهير شوروي، در سال 1950م عدّه اي از دانشمندان را به سرپرستي ي.ا. برتلس، و پس از وفات وي در 1957 به سرپرستي عبدالحسين نوشين، به تهيّه متني علمي از شاهنامه گماشت. پس از يازده سال تلاش (از 1960 تا 1971) متني از شاهنامه در 9 جلد فراهم آمد و در مسکو انتشار يافت. اين تصحيح به شاهنامه چاپ مسکو معروف است.
شاهنامه چاپ مسکو، داراي چند ويژگي مهم است از جمله: استفاده از کهن ترين نسخه کامل شاهنامه ( نسخه لندن، مورّخ 675) به عنوان دستنويس اساس، ذکر نسخه بدل ها، توجّه به ترجمه عربي بنداري. از اين رو چاپ مسکو هنوز هم از چاپ هاي معتبر و علمي شاهنامه به شمار مي آيد. با اين حال، اين چاپ نيز داراي کاستي هايي است که از آن جمله مي توان به اين موارد اشاره کرد: کم بودن تعداد دستنويس ها، پيروي از ضبط هاي نادرست نسخه اساس، کم توجّهي به منابع جانبي در تصحيح شاهنامه، برخي تشتّت هاي ناشي از تعدّد مصحّحان.
چاپ مسکو با حروف چيني جديد، رعايت شماره جلدها و صفحات متن اصلي، ترجمه مقدّمه و نوشتههاي روسي، افزودن پيوست ها و ... به کوشش دکتر سعيد حميديان در سال 1377 توسط نشر قطره تجديد چاپ شد.
ج) چاپ هاي شاهنامه در هند
پس از چاپ ماکان که نخستين چاپ کامل شاهنامه است، چاپ هاي ديگري از شاهنامه در هند منتشر شد. بعضي از بازرگانان ايراني به چاپ شاهنامه در هند اهتمام کردند. در سال 1849 ميلادي، شاهنامه اي به خط نستعليق و به صورت مصوّر به اهتمام آقا محمد باقر صاحب تاجر شيرازي در بمبئي انتشار يافت.
يک سال پس از آن، شاهنامه بسيار معروف خط اوليا سميع (محمّدابراهيم شيرازي مشهور به آقا) در همان شهر و در کارخانه عبدالغفور به چاپ رسيد. چاپ اوليا سميع، مصوّر و به قطع رحلي بزرگ بود. طبقه نوشته اي که داراي رقم (امضا) کاتب است «حسب الفرمايش ... عمده الاعاظم والاعيان ... آقا محمدباقر صاحب تاجر شيرازي به خط و دقت اقل خلق ا... محمد ابراهيم الشهير، آقا خلف مرحمت و غفران پناه ـ محمدحسين خان اوليا سميع شيرازي در بندر معموره بمبئي و در کارخانه استادالمطبعين والمترسمين عبدالغفور مشهور به دادوميان ابن محمّد عبدا... دهايلي» در جمادي الثانيه 1272 به انجام رسيده است. کاتب، در پايان نسخه، منظومه اي در سبب کتابت نسخه آورده است:
نويسنده اين همايون کتاب
چنين مي سرايد پس از اکتتاب
بگفتا چون تاريخ او خواستند
به شه نام عالم بياراستند
ملک الشعرا بهار بر اين چاپ يادداشت هايي را افزوده است. او در طول 50 سال، مطالعاتي بر روي اين نسخه انجام داد و يادداشت هايي بر آن نوشت. اين يادداشت ها مطالبي سودمند را پيرامون مباحث واژگاني، دستوري، بلاغي و ادبي شاهنامه دراختيار مي گذارد. در چاپي که به کوشش علي ميرانصاري منتشر شد، يادداشت هاي بهار با شاهنامه چاپ بمبئي همراه شده است. پس از آن در سال 1276، چاپ ديگري از شاهنامه منتشر شد. در اين چاپ آمده است که « شاهنامه فرمايش آقاميرزا محمدباقربن حاجي ميرزا کوچک تاجر شيرازي به خط ميرزا محمدرضا بن آقاميرزا محمدحسين خوش نويس شيرازي در کارخانه جناب ميرزاي مذکور مرسوم به مطبع محمد در بمبئي منتشر شد».
يکي از چاپ هاي معروف، چاپي است که به تصحيح آقاميرزا فرصهًْ الدّوله متخلّص به فرصت در سال 1315 در بمبئي منتشر شد. «آيينه خورشيد يا شاهنامه» نيز از ديگر چاپ هاي شاهنامه در هند است. آخرين چاپ هند، توسط آموزنده هاي شيرمرد ايراني در سال 1924 در بمبئي و از روي چاپ اوليا سميع به چاپ رسيده است. شاهنامه در هند، حدود شانزده بار به چاپ رسيد. بيشتر اين چاپ ها با فرهنگ لغات همراه است و چاپ ترنر ماکان را اساس قرار داده است.
دـ چاپ هاي شاهنامه در ايران
1ـ شاهنامه هاي چاپ سنگي در ايران
نخستين چاپ شاهنامه در ايران، به صورت چاپ سنگي، در محرم سال 1267 قمري انتشار يافت. اين چاپ به خط نستعليق، در قطع رحلي و در 595 ورق در تهران منتشر شد. چون در آن ايّام کتاب فروشان بضاعتي نداشتند و نشر کتبِ مهم به سرمايه تجّار معتبر انجام مي شد، بسياري از شاهنامه هاي چاپ ايران و هند به سفارش تاجران به طبع رسيد. در اين چاپ نيز آمده است که «حسب الفرمايش حاجي محمد حسين تاجر طهراني، علي يد مصطفي قلي بن مرحوم محمدهادي سلطان کجوري بلده اي... در چاپخانه مبارکه صناعت دستگاهي استادالاساتيد سرکار با اقتدار في فن الشريف اشرف الحاج والمعتمدين حاجي عبدالمحمد رازي» تهيه شده است. شاهنامه حاجي عبدالمحمّد رازي، مصوّر است و بعضي از مجالس آن داراي رقم ميرزا علي قلي خويي، از صورتگران مجلس ساز آن قرن است.
دومين شاهنامه ، در سال 1275 در تبريز به چاپ رسيد. طبق يادداشت ناشر، در تهيّه اين نسخه از چاپ ترنر ماکان و شش نسخه دگر بهره گرفته اند. عسگر اردوبادي اين شاهنامه را به خط نستعليق کتابت کرده و کارخانه مشهدي آقا آن را به چاپ رسانده است. اين شاهنامه، شش ستوني، همراه با جدول بندي و آراسته به نگارگري است.
سومين شاهنامه ، به سال 1316 هجري قمري در تبريز چاپ شد. اين شاهنامه به خط محمّدعلي دل خون (فرزند محمدجواد تبريزي) ا ست و به سعي حاجي علي آقا در دارالطباعه استادعلي به چاپ رسيده است. اين شاهنامه به قطع رحلي و در يک جلد چاپ شد.
چهارمين شاهنامه ، به دستور حسين پاشا خان اميربهادر تهيّه و چاپ شد. اين شاهنامه به قطع سلطاني (به اندازه روزنامه هاي کنوني) بود، و به مدّت چهار سال، از سال 1322 تا 1326 قمري براي تهيّه آن وقت صرف شد. مقدّمه کتاب را شاعرِ معروف، محمدصادق اميري فراهاني ملقّب به اديب الممالک نوشته است. اين نسخه را خوش نويس نامدار عمادالکتّاب کتابت کرده است. در پايان نسخه، عباراتي آمده است در معرّفي کساني که در تنظيم اين شاهنامه نقش داشته اند. اين شاهنامه با تصاويري از مظفّرالدين شاه، محمّد علي شاه و اميربهادر همراه شده است.
2ـ شاهنامه هاي چاپ سربي در ايران
در سال 1313 به مناسبت هزاره فردوسي، چندين شاهنامه کامل و گزيده در ايران انتشار يافت. نخستين چاپ سربي شاهنامه، به همّت محمّد رمضاني صاحب کلاله خاور در سال 1312 شمسي به چاپ رسيد و مقارن جشن هزاره فردوسي منتشر شد. اين چاپ که در قطع کوچک و در پنج مجلد انتشار يافت، داراي مقدمه اي کوتاه به قلم غلام رضا رشيد ياسمي است. طبق عبارت سرآغاز کتاب، متن اين شاهنامه حاصل مقابله چاپهاي ماکان، مول، فولرس، دو چاپ سنگي حاجي عبدالصّمد و اوليا سميع شيرازي و يک نسخه خطّي است.
عبدالرّحمن سيف آزاد، مدير روزنامه ايران باستان، شاهنامهاي در قطع رحلي و مزيّن به تصاوير پادشاهان پيشدادي منتشر کرد. او ذکر کرده است که در اين چاپ از شاهنامه چاپ اوليا سميع، شاهنامه تصحيح فرصت شيرازي، شاهنامه چاپ مؤسسه خاور و چند نسخه ديگر استفاده کرده است.
در پي تذکّر ريپکا و زنده ياد استاد مينوي درباره نبود چاپ مناسبي از شاهنامه، در هزارمين سال تولّد فردوسي چاپ جديدي از شاهنامه با سرمايه کتاب فروشي بروخيم انتشار يافت. دوره ده جلدي چاپ بروخيم، که از بهترين چاپ هاي شاهنامه به شمار مي رود، در سال 1315 خاتمه يافت. اساس بروخيم، چاپ فولرس است، امّا از آنجا که چاپ فولرس، فقط تا انتهاي داستان دارا را دربرمي گيرد، در چاپ بروخيم، از چاپ هاي ماکان و مول نيز استفاده شده است. جلد اول چاپ بروخيم تصحيح مجتبي مينوي، جلدهاي 2 تا 5 تصحيح عباس اقبال، جلد ششم تصحيح سليمان حييم و جلدهاي 7-10 تصحيح سعيد نفيسي است. چاپ بروخيم با يک صد پرده از نقش هاي قلم درويش پرورده ايران مزيّن شد. اين تصاوير، با آن چه در نگارگري ها و نقاشي هاي قهوه خانه اي شاهنامه به طور سنّتي ديده مي شد تفاوت عمده دارد و نوعي تجدّدگرايي در مصوّرسازي شاهنامه به شمار مي آيد.
در سال 1335 هـ. ش دکتر سيّد محمّد دبيرسياقي شاهنامهاي را برپايه متن ترنر ماکان منتشر کرد که چندين بار نيز تجديد چاپ شد. در آخرين چاپ (تهران، قطره، 1386) ايشان کار ماکان را با چاپ مسکو و کلاله خاور مقابله و تغييراتي نيز در آن ايجاد کرد. در سال 1351 بنياد شاهنامه در ايران، به سرپرستي مرحوم استاد مينوي و باهمکاري چند تن از پژوهشگران تأسيس شد. اين بنياد کار تصحيح علمي شاهنامه را براي اوّلين بار در ايران آغاز کرد. بنياد شاهنامه، داستان رستم وسهراب را در سال 1352 و پس از آن داستان فرود را در سال 1354 منتشر کرد.
پس از انقلاب و ادغام بنياد در موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي (پژوهشگاه علوم انساني کنوني) داستان سياوش نيز ـ که تصحيح آن در زمان حيات استاد مينوي پايان يافته بود ـ به سال 1363 انتشار يافت، و در سال 1369 اين داستان با افزودن واژه نامه، فهرست و مستدرکات تجديد چاپ شد. چند سال بعد استاد مهدي قريب، محقّق و مصحّح بنياد شاهنامه، تصحيح داستان بيژن و منيژه را چاپ کرد. (تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي 1376). استاد قريب در اين چاپ، همان شيوه چاپ بنياد را دنبال کرد و افزون بر آن، از چند نسخه ديگر نيز بهره گرفت.
در چاپ هاي بنياد شاهنامه، نسبت به چاپ مسکو، از نسخه هاي بيشتري استفاده شد و دانش و دقّت مصحّحان ايراني، متن را پيراسته تر کرد، با اين حال پاي بندي بيش از اندازه به ضبط نسخه هاي اساس (لندن / بريتانيا 675 هـ . ق) در اين تصحيح مشهود است.
علمي ترين تصحيح شاهنامه حاصل پنجاه سال کوشش دکتر خالقي مطلق و دو همکار ايشان (دکتر محمود اميد سالار در دفتر ششم و آقاي ابوالفضل خطيبي در دفتر هفتم) است. اين متن هشت جلدي، در سال هاي (1366 ـ 1386) در آمريکا منتشر شد. اين مجموعه، در سال 1386 به کوشش نشر دايرهًْ المعارف بزرگ اسلامي، در ايران تجديد چاپ گرديد. برخي از مهم ترين ويژگي هاي اين تصحيح عبارت است از: بررسي و ارزيابي نزديک به پنجاه دست نويس شاهنامه و سپس برگزيدن پانزده نسخه معتبرتر از بين آن ها براي مقابله، استفاده از تعداد زيادي دست نويس براي مقابله، اساس قرار گرفتن کهن ترين نسخه به دست آمده از شاهنامه (فلورانس 614 هـ.ق)، استفاده از اصول علمي فن تصحيح براي آماده کردن متن شاهنامه، بررسي و گزينش انتقادي ضبط ها و عدم پيروي کامل از نگاشته هاي نسخه اساس، به کار بستن قاعده برتري ضبط دشوارتر، تصحيح قياسي، استفاده درست از ترجمه عربي بنداري، بهره مندي منطقي و علمي از منابع جانبي و فرعي براي تصحيح شاهنامه (نظير: مآخذ تاريخي و ادبي به سه زبان فارسي، عربي و پهلوي، فرهنگ هاي کهن، متوني که ابيات شاهنامه در آن ها آمده است و ...)، به دست دادن کامل نسخه بدل ها در زيرنويس هاي هر صفحه (اعم از موارد اختلاف و اشتراک) و اشاره به بي نقطه بودن حروف در دست نويس ها، دقّت در تشخيص بيت ها و داستان هاي اصيل و الحاقي، آوردن سخنان برافزوده در زيرنويس ها، حرکت گذاري متن و ... . چاپ خالقي، تا کنون علمي ترين تصحيح شاهنامه است و استفاده از آن در حوزه شاهنامه پژوهي ضرورت دارد.
ويرايش شاهنامه
علاوه بر اين چاپ هاي مذکور، چندين ويرايش نيز از شاهنامه صورت گرفته است. اين ويرايش ها، حاصل چاپ از روي يک نسخه خطّي نيستند بلکه با مقابله و ويرايش چندين نسخه خطي به چاپ رسيده اند. با اين حال چون گاه از آن ها با عنوان «چاپ شاهنامه» ياد مي شود، ما نيز به مهم ترين اين ويرايشها اشاره مي کنيم:
در سال (1373 ـ 1375) مهدي قريب و محمدعلي بهبودي شاهنامه اي در پنج جلد چاپ کردند که به تعبير خود ايشان نوعي ويرايش نسخه لندن / بريتانيا با استفاده از پنج دست نويس ديگر است. هدف از اين چاپ، عرضه متني به سامان از شاهنامه بود که نادرستي ها، بدخواني ها و تصرّفات چاپ مسکو در آن راه نيافته باشد. در سال 1375 دکتر عزيزا... جويني، دفتر نخست شاهنامه فلورانس را توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ کرد. اين شاهنامه، چاپِ متن دست نويس فلورانس است. در اين چاپ، توضيحاتي در حواشي صفحات افزوده شده، و گاه در زيرنويس ها اختلاف ضبط چاپ هاي خالقي مطلق، مسکو و نسخه بدل هاي آن ها نيز ذکر شده است. دکتر جويني پيش از اين نيز (سال 1374)، داستان رستم و اسفنديار را از دست نويس لنينگراد (733 هـ . ق) به همين شيوه منتشر کرده بود.
در سال 1378 شادروان پرويز اتابکي، شاهنامه اي که حاصل مقابله 12 نسخه بود، منتشر کرد. طبق مقدمه مصحّح، در چاپ اين شاهنامه،از چاپ عکسي دست نويس فلورانس، ترجمه بنداري، غرر اخباري ثعالبي و چندين چاپ ديگر استفاده شده است. امّا چاپ مذکور، چاپ انتقادي به معناي اصطلاحي نيست و با چاپ ژول مول مطابقت بيشتري دارد. در همين سال (1378)، عبدالعلي اديب برومند چاپ ديگري از شاهنامه منتشر کرد. اين چاپ، ويرايشي از داستان سياوش است که در آن از تصحيح خالقي مطلق، چاپ ژول مول و مسکو استفاده شده است. عبدالعلي اديب برومند، چند سال بعد داستان هفت خان اسفنديار را به همين شيوه ويرايش و چاپ کرد.
يکي از مهم ترين ويرايش هاي شاهنامه در ايران، به کوشش مصطفي جيحوني انجام گرفت. اين ويرايش، که نتيجه دوازده سال (1367 ـ 1379) تلاش است، در سال 1379 ، توسّط انتشارات شاهنامه پژوهي اصفهان، در پنج جلد (يک جلد مقدمه و 4جلد متن) منتشر شد. چاپ جيحوني، حاصل مقابله چهار نسخه شاهنامه و استفاده از نسخه بدل هاي چاپ خالقي، مسکو و ترجمه بنداري است. اين چاپ، بدون نسخه بدل است و با دست نويس بريتانيا / لندن مطابقت بيشتري دارد. روش اصلي جيحوني در اين چاپ، استفاده از متن شاهنامه براي تصحيح آن بوده است. در اين روش، بيتهايي که ضبط آنها در همه نسخه هاي کهن يکسان بوده يا اختلاف اندکي داشتند، استخراج شده است. نه هزار بيت حاصل را، به عنوان سروده هاي اصلي فردوسي در نظر گرفته و با دقت در ويژگي هاي سبکي آنها معيارهايي براي زبان و بيان شاهنامه به دست آمده است. ضوابط قافيه در هشت هزار بيت آغازين شاهنامه، بررسي کاربردهاي يک کلمه يا ترکيب قابل بحث در سراسر شاهنامه و استفاده احتياط آميز از اصل «ضبط دشوارتر برتر است» از ديگر شيوه هاي اين تصحيح است. نامه باستان، ويرايشي از چندين چاپ شاهنامه است که به کوشش ميرجلال الدّين کزّازي فراهم آمده است. اين ويرايش شاهنامه، در ۹ جلد و توسط انتشارات سمت در سال هاي (1379 ـ 1387) چاپ شد. اين مجموعه با گزارش ابيات شاهنامه، شرح و به ويژه ريشه شناسي لغات همراه شده است. مبناي اين ويرايش شاهنامه، عکس دو نسخه فلورانس، حاشيه ظفرنامه و متن چاپ هاي کلاله خاور، دبير سياقي، ژول مول، مسکو و جيحوني بوده است.
در سال 1386 استاد مهدي قريب، ويرايشي از شاهنامه در دو جلد چاپ کرد. در اين ويرايش از يازده دست نويس، چاپ مسکو، چاپ خالقي مطلق و ترجمه بنداري استفاده شده است. اين ويرايش نيز، مانند چاپ مسکو و بنياد شاهنامه، تابع ضبط نسخه اساس (بريتانيا / لندن) است.
مهم ترين ويرايش شاهنامه حاصل تلاش سي ساله فريدون جنيدي است. اين ويرايش، در سال 1387 در شش جلد (يک دفتر پيشگفتار و پنج مجلد متن) و توسط بنياد نيشابور منتشر شد. در اين ويراست، شمار ابيات اصيل شاهنامه به شانزده هزار بيت (حدود يک سوم شاهنامه) کاسته شده و دو سوم ديگر آن (حدود چهل هزار بيت) الحاقي دانسته شده است. در پيشگفتار اين اثر، بيست و هفت معيار براي چگونگي تشخيص ابيات اصلي و افزوده، و الحاقي دانستن دو سوم از شاهنامه ذکر شده است. بعضي از اين اصول عبارت است از: لزوم تطبيق انديشه ها و مضامين ابيات با تفکرات و معتقدات ايران باستان، بي معني بودن برخي بيت ها از نظر ويراستار، اعتقاد به تاريخي و واقعي بودن همه داستان ها و اشارات شاهنامه، ارزيابي محتواي داستان ها با موازين منطقي و نه داستاني، بي توجّهي به عنصر بياني و بلاغي (مانند: مبالغه، استعاره، مجاز، کنايه و تشبيه) در شعر فردوسي، ناديده انگاشتن ضرورت هاي وزن و قافيه براي برخي کاربردهاي واژگاني و دستوري و ... . با توجّه به اصول ذکر شده، اين ويرايش يکي از ذوقي ترين چاپ هاي منتشر شده از شاهنامه به شمار مي آيد. به رغم زحمت و تلاش بسيار ويراستار، اين ويرايش از نظر علمي چندان قابلاعتبار نيست.
حاصل سخن
هر چند شاهنامه کتابي حجيم است، و حجم بالاي کتاب دشواري هايي را در چاپ (به ويژه چاپ سنگي) به همراه دارد، حجم زياد شاهنامه از اقبال براي نشر آن نکاسته است و چاپهاي متعدّد و متنوّعي از آن صورت گرفته است.
از نظر پراکندگي جغرافيايي، شاهنامه در سرزمين هاي مختلف (نظير هند، آمريکا، فرانسه و ...) به چاپ رسيده است. اين سرزمين ها، با وجود تفاوت در قوميّت و فرهنگ ، شاهنامه را مورد توجّه قرار دادند. پراکندگي جغرافيايي چاپ هاي شاهنامه، نشان از تأثير جهانيِ اين اثر است.
يکي از فعاليّت هاي در خور توجّه براي چاپ و نشر شاهنامه، تأسيس بنياد شاهنامه بود. اين بنياد که هدف خود را «چاپ شاهنامه در ايران» قرار داده بود، چاپي منقّح از چند داستان شاهنامه منتشر کرد، امّا متأسفانه کار بنياد ناتمام ماند و به نشر کامل شاهنامه موفّق نشد. تأسيس و احياي مؤسّسه هايي، نظير بنياد شاهنامه، براي انتشار چاپ هايي منقّح و معتبر از شاهنامه ضرورت دارد و در جهت نشر حماسه سترگ ملّي، خدمتي بزرگ به شمار مي آيد.
يادداشت ها
1ـ مول در مقدمه اثرش مي نويسد که از سي و پنج نسخه استفاده کرده است. از ميان اين نسخ، هشت نسخه به کتابخانه پادشاهي پاريس (کتابخانه ملي)، و سيزده نسخه به کتابخانه شرکت هند شرقي در لندن تعلّق دارد. او دو نسخه از سرجان ملکم به امانت گرفت که يکي نسخه اساس چاپ کلکته و ديگري به کتابخانه نادرشاه تعلّق داشت. هم چنين از چندين نسخه ديگر نيز استفاده کرده که مالکان آن ها را در مقدمه معرفي کرده است.
منابع:
ـ افشار، ايرج (1385): متن شناسي شاهنامه فردوسي، مجموعه مقالات در چگونگي کتابت، چاپ، تحقيق و تصحيح شاهنامه فردوسي، به کوشش منصور رستگار فسايي، تهران: ميراث مکتوب
ـ آيدنلو، سجاد (1390): دفتر خسروان، تهران: انتشارات سخن
ـ فردوسي، ابوالقاسم (1366): شاهنامه، تصحيح جلال خالقي مطلق، دفتر يکم يادداشت ها، نيويورک: